سالمندی و تنهایی
سالمندی بیماری نیست. این مسألهای است که باید حتماً به یاد داشته باشیم و در رفتار با سالمندان آن را در نظر بگیریم. سالمندی مرحلهای از چرخه زندگی است که اجتنابناپذیر است و مسائل رشدی خاص خود را هم دارد. پیر شدن به معنای پیرشدن سلولهاست و با افزایش سن تغییرات ساختمانی در سلولها روی میدهد و به همین دلیل نیاز افراد به توجه و مراقبت بیشتر میشود. هر سالمندی ممکن است مشکلات و بیماریهای جسمانی خاصی پیدا کند که نیاز به رسیدگی و درمان و مراقبت دارد اما در کنار آنها نباید از نیازهای عاطفی آنها غافل شد. اگر سالمند در شرایط خوبی باشد هم روحیه بهتری خواهد داشت و هم سلامت روان او میتواند روی جسمش هم تاثیر بگذارد و بیماریها و مشکلات اجتناب ناپذیر سالمندی کمتر آزارش میدهد.
مهمترین چیزی که باید به یاد داشته باشیم این است که سالمندی درست است با مشکلات جسمی و از بین رفتن توان جسمی همراه است اما در مقابل انباشت خردمندی را هم دارد و فرصتی است که فرد میتواند تجربیاتش را به نسلهای بعد منتقل کند.اما این مسأله معمولا مورد توجه خانوادهها قرار نمیگیرد و به همین دلیل سالمندان معمولا از خانواده کنار گذاشته میشوند و به مرور مشکلات روحی زیادی پیدا میکنند.
احساسات مشترکی بین سالمندان وجود دارد؛ احساس غم و اندوه به خاطر عدم توجه فرزندان و اطرافیان، احساس تنهایی به علت طرد شدن، احساس یأس و ناامیدی، احساس اضطراب و نگرانی، احساس هرز رفتن و بیهوده بودن و احساس سر بار بودن.
جدیترین خطری که سالمندان را تهدید میکند در انزوا قرار گرفتن از سوی اطرافیان است. مخصوصاً اگر امکان ارتباط صمیمی و نزدیک با دیگران را از دست بدهد.
شاید شما به آنها به چشم انسانی ناتوان نگاه کنید اما سالمندان به اندازه شما خود را ضعیف و
ناتوان احساس نمیکنند. به همین دلیل دلشان میخواهد در جریان اتفاقاتی که برای افراد خانواده میافتد قرار بگیرند و کمکشان کنند. مثلا از نوههایشان نگهداری کنند. به آنها باید حق بدهید. زمانی صاحب قدرت و نفوذ بر خانواده خود بودند اما حالا میبینند تنها و بدون قدرت هستند. ضمن اینکه ارتباطات اجتماعیشان هم کمتر میشود.
از طرف دیگر از دست دادن یکی از دوستان و همسنوسالان که در این دوره اتفاق میافتد هم بیش از پیش احساس تنهایی به او دست میدهد.
هوایشان را داشته باشیم
اولین راهکار حل این مسائل این است که هوای سالمندان را داشته باشید. کنارشان باشید و با حمایت عاطفی کمک کنید روحیه بهتری داشته باشند. اگر پدر و مادر یا پدربزرگ و مادربزرگ سالمند دارید باید بیشتر به آنها توجه کنید. دوستی با جوانان و وقت گذرانی با آنها حالشان را خوش میکند.
البته خود سالمندان هم میتوانند در این زمینه به خودشان کمک کنند. مثلا محققان میگویند یاد گرفتن موضوعات تازه میتواند احساس جوانی، سرزندگی و شادی را در آنها تقویت کند.شما تشویق شان کنید در مسیر علایقشان قدم بردارند و آنچه که دوست دارند یاد بگیرند بدون اینکه به شناسنامهشان نگاه کنند و فکر کنند از آنها گذشته است!
کمک و تشویق شان کنید زیاد در خانه نمانند و از خانه بیرون بیایند. مثلا به پارک بروند و قدم بزنند. ناهار را با دوستانشان بخورند و حتی با آنها به سینما یا موزه بروند. بیرون رفتن گروهی، ملاقات با دوستان و آشنایان، رفتن به اجتماعات و گروههای همسالان میتواند به فرد سالمند در مقابله با تنهایی و انزوا کمک کند. ممکن است ابتدا برایشان سخت باشد یا فکر کنند کارشان از نگاه اطرافیان بد است اما به مرور آنقدر عادت میکنند که این کارها جزو زندگی شان میشود و میتوانید ببینید چقدر شرایط روحی و جسمی شان بهتر شده است. حتی اگر قادر به حرکت نیستند از کسانی که دوستشان دارند دعوت کنید تا به دیدنشان بیایند و یا حداقل با تلفن با آنها در تماس باشند.
ورزش کردن هم در روحیه شان بسیار تاثیر میگذارد. سعی کنید تشویق شان کنید ورزش کنند حتی اگر روی ویلچر هستند. حرکات را کنارشان انجام دهید تا به این کار عادت کنند.
اما مهمتر از همه اینها بودن کنار خانواده است که سالمندان را از احساسهای بد دور نگه میدارد. نباید بگذارید سالمندان ارتباط شان با خانواده قطع شود حتی اگر در خانه سالمندان زندگی میکنند. با دیگر اعضای خانواده در خانه آنها قرار بگذارید و معاشرت کنید یا آنها را به خانه و به میهمانیهایتان دعوت کنید. کمک کنید بچهها با داشتن دید درست از سالمندی بتوانند ارتباط خوبی با پدربزرگ و مادربزرگ داشته باشند بدون اینکه آنها را ضعیف و ناتوان ببینند. اجازه دهید خاطرات گذشتهشان را برایتان تعریف کنند.این کار باعث تقویت حافظهشان هم میشود.
اگر قرار است تصمیمی در خانواده گرفته شود حتما آنها را هم به این کار دعوت کنید و نظرشان را بپرسید و به آن اهمیت دهید. بگذارید حس کنند هنوز مفید هستند و نظرشان مورد احترام است.